به نظرم خلاصه مناظره دیشب در یک جمله این است؛
تام جری را خورد.
در مناظره دیشب انگار تام و جری روبروی هم نشسته بودند منتها نه در دنیای کارتون و سرگرمی بلکه در عالم واقع. تام برای خودش آرام لم داده بود و مطمئن از لقمه چرب و نرمی که در مقابلش قرار گرفته، گاهی با حرکتهای آرام پلک، و گاهی با تکان دادن دمب، جری را که دنبال سوراخ میگشت میترساند و در نهایت هم بعد از نود دقیقه بازی کردن با آقا موشه، یک لقمه چپش کرد.
اما چرا اینطور شد؟
به نظر من تام در این مناظره از تاکتیکهای نظامی استفاده کرد. او دقیقاً به نقاط ضعف و قوت جری آگاه بود. او میدانست که استراتژی جری بر تبلیغات و جر زدن بنا شده. او دقیقاً میدانست که هدف جری از سفرهای استانی و سفرهای خارجی و شرکت کردن در کنفرانسهای متعدد در راستای همین استراتژی تبلیغاتی است. او به اهمیت بلندگو و روی آنتن بودن در تبلیغاتِ جری آگاه بود. او میدانست که جری چطور با این حربه عوام را میفریبد و شکستها و خفتها را به دروغ حماسه نشان میدهد. او همچنین مثل همه کارشناسان میدانست که مهمترین نقطه ضعف جری اقتصاد است و بعنوان یک کارشناس اقتصادی نظامی، تمام مدارک لازم برای غلبه بر حریف را از مناظرههای قبلی در اختیار داشت؛ مدارکی که همه مردم آنها را دیده بودند و مثل هاله نور قابل انکار نبود. او توان تهاجمی و حداکثر قدرت سلاحهای جری را در اختیار داشت. او با آگاهی به این مسائل با خیال راحت و مطمئن از پیروزی قدم به کارزار گذاشت.
به نظر من تام بعنوان یک فرمانده نظامی جری را گول زد و او را با پای خودش به صحنه رزمی کشاند که در ظاهر به نفع جری بود اما فقط یک کارشناس! میتوانست نتیجه را از قبل بفهمد....
در واقع تام قصد داشت محکمترین ضربه را به حساسترین جای جری در جلوی چشم همه مردم، و طوری بزند که با هیچ مالهای صاف نشود، که زد. تام با اتکا به سوابق فرماندهی و اطمینان از سلاح اقتصادیاش، چنان درسی به جری داد که این موش موشک، معنای کارشناس بودن رئیس جمهور در همه زمینهها را شاید بعدها بفهمد! شاید هم نفهمد! بنظرم در این مناظره تام به جری در باره دلیل نوشتن آن نامه معروف برای نوشیدن جام زهر هم به نحوی پاسخ داد.
***
خوشبختانه مردمی که از دست آمارهای جری بدجور عصبانی و تشنه شنیدن پاسخهای یک کارشناس اقتصادی در این مناظرهها بودند به خواستهشان رسیدند.