از فردا دور جدیدی از فعالیت روزنامههای وطنی با رسالت خبرتپانی آغاز میشود. به همین مناسب بد ندیدم نیمنگاهی به مهمترین رسالت روزنامههای کاملاً مسئول و عزیزمان انداخته شود. منتها قبل از آن گفته باشم که بنظر من یک روزنامه همانطور که از اسمش پیداست؛ رسانهای است که در عصر حاضر میباید بصورت روزانه، واقعی یا مجازی، در سرما و گرما، در ایام تعطیل و غیرتعطیل و با رعایت اصول حرفهای، به خبر رسانی در حوزه انتشارش بپردازد.
مهمترین رسالت روزنامههای ایرانی:
-
رسالت بیخبری: یکی از مهمترین رسالتهای روزنامههای ایرانی رسالت بیخبری است. در این رسالت که همهساله با خواب 20 روزهی بهاره آغاز میشود، اولویتهای رسانهای و اهمیت رکن چهارم دمکراسی بطور عملی به روزنامهخوانها تفهیم میشود! در این دوره، خبر و خبررسانی هیچ اهمیتی ندارد، روزنامهخوانها نیازی به مطالعه اخبار و گزارشات ندارند، و سازمانهای پرمدعا و طرفدار آگاهیبخشی، هیچ نگرانی از بابت ضایع شدن حقوق روزنامهخوانها و قطع20 روزه جریان اطلاعات ندارند.
-
رسالت خبر تپانی: بعد از خواب 20 روزه، نوبت به رسالت خبرتپانی میرسد. در این دوره، خبر و خبررسانی به اولویتی عبادی سیاسی تاریخی فرهنگی تبدیل میشود و اگر خدای نکرده (ولو برای یک روز) از انتشار یکی از روزنامهها جلوگیری شود، به یکباره صدای همه سازمانهای بشردوست و بشرکش در دفاع از اهمیت کار روزنامه و نقش ممتاز آن در آگاهیبخشی و فلان و فلان، گوش فلک را کر میکند. در دوره خبرتپانی، مدیران روزنامهها کاملاً مسئول میشوند، روزنامهخوانها عزیز میشوند، و همه روزنامههای ایرانی وظیفه پیدا میکنند تا اخبار را در قبال وجه به روزنامهخوان و جَد و آباءش بتپانند.
-
رسالت خبرسازی: این رسالت بیشتر در باره افراد و کشورهای خاص و یا در ایام خاص (مثل انتخابات) نمود پیدا میکند. در این دوره، اصول ماکیاولی در اولویت کار روزنامه قرار میگیرد. نتایج نظرسنجیها، نحوه انعکاس اخبار، و تمام ابزار و وسایل در جهت رسیدن به هدف بکار گرفته میشود و دروغ گفتن و هتک حرمت از شیر مادر حلالتر میشود.
-
رسالت خبرسواری: ماهیت این رسالت با رانت خبری همراه است و از آنجا که انجام این رسالت به عهده روزنامههای نورچشمی گذاشته شده و شامل همه روزنامهها نمیشود، توضیح بیشتر ضرورت ندارد.
-
رسالت خبرچینی....................................................... ...........................................
-
رسالت خبرپراکنی: در این رسالت، روزنامهها هیچ دخل و تصرفی در کار ندارند. هر روزنامه با استناد به
رسالت خبرپراکنی، با یک اشاره و بی کم و کاست خبر را کپی/ پیست کرده و بسته به تیراژ میپراکنَد.
-
رسالت خبرپرانی: در این رسالت، روزنامه یک خبر را میپراند و سپس چشم به هنرنمایی خبر میدوزد:
اگر خبر جَلد و بازیگر باشد با منافع زیاد بر بام روزنامه مینشیند.
اگر خبر ناشی و گیج باشد، بر هر بامی که دلش خواست مینشیند.
اگر خبر اوج گرفت و به حریم عقاب رفت، طعمه عقاب میشود و اگر طعمه عقاب نشد یحتمل قهرمان میشود.
اگر خبر به محدوده فرودگاه برود، خرابکار و تروریست میشود.
اگر خبر بر گنبد حرم بنشیند، مقدس میشود و اگر بر کَله باباکرم بریند کافر میشود.
اگر ....
*****
نتیجه:
1- وقتی که روزنامهها با نادیده گرفتن حقوق روزنامهخوانها به خودشان اجازه میدهند تا در ابتدای سال مخاطب را به مدت 20 روز به حال خود رها کنند، چرا روزنامهخوانها نباید این حق را داشته باشند تا در بقیه روزهای سال روزنامهها را به حال خودشان رها کنند؟ به هر حال یک روزنامهخوان به هر روشی که در این 20 روز روزنامهاش را خوانده، قاعدتاً در بقیه روزهای سال هم میتواند بخواند.
2- روزنامههایی که مثل بچههای مدرسهای برای حداکثر استفاده از تعطیلات جر میزنند، چرا تصور میکنند که باید کارکردشان از حد شیشهپاککن و زیرانداز فراتر برود؟
3- این مدعیان
روزنامهاند یا روزینامه! مسئله این نیست؟
4- روزنامهای را که 20 روز خواب ببَرد، خوانندهاش را آب میبَرد.
5- روزنامه که درنیامد، چه 20 روز چه 360 روز.
و اما ختم کلام:
یک لینکدهی بهروز، به از صد روزینامهی پوفیوز.
*****
توضیح: به نوبه خودم از تکتک اهالی بلاگآباد؛ این روشنیبخشان چراغ آگاهی در عصر حاضر، که بیجیره و مواجب در طول سال و بخصوص در ایام تعطیلات خوش میدرخشند ممنومم. اجرتان با آقای/خانم تاریخ ;-)