طراحی و ساخت یک خودروی ایرانی باعث افتخار است منتها تأکید نابجا بر «کاملاً» ایرانی بودنش، آدمیزاد را واقعنی به شک میاندازد!
*****
ذکر احوال خودروی کاملاً ایرانی
آن توسن خدادادی، آن ساختهی مهرداد پیشدادی، آن ز نسل آریایی و شهدادی، آن به سمند گفته وادادی، و آنکه ذکر کاملنَش من یکی را به کشتن دادی، اتوکارنا و خودرونا [به ابوالفضل، به امام، به پیر، به پیغمبر، مهرداد کفن شه اگه دروغ بگم] کاملاً و صددرصد ایرانی: «المینیاتور» رحمةالله علی الطراح و سازنده فی سایپا و الایتالی و الجرمانی و البقیه علیه و علیهماالسلام
نقل است که چون مهرداد از مادر زاده شد با مشتهای گره کرده در قنداقی کفنپوش جیغ بزد: «خودروی کاملاً ایرانی حق مسلم ماست.» و چندان جیغ بزد تا از هوش برفت. پس او را سروته کردند و بر پشتش بزدند تا بهوش آمد. این بار جیغ بزد: «تا پایان آذرماه خودروی کاملاً ایرانی تولید باید گردد.» و چندان جیغ بزد تا از هوش برفت. پس دگربار او را سروته کردند و بر پشتش بزدند تا بهوش آمد. این بار جیغ بزد: «مینیاتور، مینیاتور، تولید باید گردد.» و هر چه جیغ بزد از هوش نرفت تا اینکه لاجرم دایهای پستان بر دهانش چپاند و خفهاش بکرد و بدو گفت: «مینیاتور دیگر چیست؟» طفل ملوچ ملوچهای بر پستان بکرد و گفت: «مینیاتور؛ خودروی کاملاً ایرانی مال خودمه» و چنین شد که مهرداد به صاحب مینیاتور مشهور گشت.
نقل است که صاحب مینیاتور در عنفوان جوانی بدون حتی یکدانه رانت! به ریاست سایپا گماشته شد. اهل سایپا بدو سخت گرفتندی و گفتند: طرحت و برنامهات را بیاور.
گفت: ندارم.
چندانش بزدند که هوش از او بيرون رفت. چون بهوش آمد گفتند: طرحت و برنامهات را بياور.
گفت: ندارم.
چندانش بزدند که بيهوش شد. چون بهوش باز آمد ديگر بار گفتند: طرحت و برنامهات را بياور.
گفت: ندارم.
گفتند: لنگش گيریم و از پنجره به زبالهدان اندازیم. هر چه زبالهدان بود هر یک طرحی را بیرون انداخته التماس کردند این آشغال را نخواهیم.
از کرامات او این بود که دو سه روزه خودروی کاملاً ایرانی؛ مینیاتور، عرضه نمود.
گفتند: چطو شد!؟
گفت: نه کرامات که از اسرار است. چنان که کرامات درجه چهاردهم طريقت است و اسرار و علم در درجه هشتادم، و اسرار از تفکر بسيار است.
گفتند: تفکر بسیار چقدر طول کشد؟
گفت: حداکثر سه روز.
نقل است که چون
از مینیاتور پردهبرداری گردید مهرداد بر برادرش منوچهر شورید و گفت: «پلتفرم سمند فرانسوی است اما مینیاتور خودرویی کاملاً ایرانی است.» منوچهر سکوت بکرد و در دل بگفت: « ای مادر به خطا! تا وقتی گرز زمردنشان در دستان تست مرا چارهای نیست جز صبر که: ان الله مع الصابرین.»
نقل است که صاحب مینیاتور از بچهگی با برادرش منوچهر اختلاف داشتی و هر یک دیگری را مادر به خطا دانستی. مهرداد از زبیده نامی عربی زاده شدی و منوچهر از مراجل نامی ایرانی. این اختلاف با تولید خودروی کاملاً ایرانی به زدوخورد و لشکرکشی برسید تا اینکه منوچهر با سپاه خراسان به مهرداد حمله بکرد و پس از یکسال محاصره بغداد را مسخر بکرد و مهرداد را بکشت و گرز زمردنشان بدست بگرفت و در بغداد ماندگار شد.
نقل است که چند سال بعد نخستین خودروی پاک و طاهر و مستقل ایرانی در خراسان تولید بشد.