رنگـین‌کـلـآم                                        می‌رسد روزی به دست مستحق
            خُـرده‌کـلـآمهای سعید                                                       جان من! ننویس غیر از حرف حق
کشتار و توزیع گسترده گوشت خر در شهر ملایر
این روزها اقشار مختلف مردم در شهر ملایر* حال و روز خوبی ندارند. از دکتر و مریض گرفته تا استاد و دانشجو، از کارگر و مهندس گرفته تا اهالی کوچه و بازار. همه مات و حیران‌اند و هیچکس باور نمی‌کند که شیادان تا بدین حد آزادانه و بی‌پروا گوشت خر را به خوردشان داده باشند. هیچکس باور نمی‌کند که شهر چنین بی در و پیکر و بی‌نظارت باشد.

این روزها یک قطعه فیلم سه دقیقه‌ای بسرعت در گوشیهای موبایل رد و بدل می‌شود؛ این فیلم را قصابها وقیحانه از نحوه کارشان هنگام کشتار خرها در کشتارگاه گرفته‌اند. صدای یک زن هم در فیلم شنیده می‌شود. در این فیلم یکی از قصابها (مهدی) با میله‌ی آهنی محکم به گردن دو تا خر می‌کوبد و بی‌هوششان می‌کند، سپس با «تیزی» سرشان را جدا می‌کند. [من که تا این لحظه موفق نشدم فیلم را آپلود کنم.]

این روزها ساکت‌ترین آدمهای شهر دانشجوها هستند؛ اصلا حوصله‌ی شوخی و مزاح، بخصوص با راننده تاکسی‌های دانشگاه را ندارند و در برابر رانندگان واقعاً کم می‌آورند:
«تقصیر نداری، گوشت خر خوردی جفتک می‌اندازی!»

این روزها بحمداله امنیت بطور کامل برای شیادان و دزدها و محتکران برقراره و نیروهای جان بر کف پلیس با کمک سازمانهای نظارتی، از ترس دزدها و اشرار، همه‌ی جان‌شان را گذاشته‌اند برای خدمت بی‌دردسر و عاشقانه‌ی‌! مبارزه با تار موی زنها و طرحهای زن‌زنی؛ که هم حال دارد و هم تماشا.

این روزها مردم ملایر از هم می‌پرسند این باند چطور توانسته چندین سال براحتی فعالیت کند و مهمتر از آن، با تمام بیمارستانهای شهر، دانشگاه آزاد ملایر، کارخانه ذوب آهن آلیاژی و رستوران تک‌ستاره قرارداد ببندد و گوشت خر را به خورد دانشجو، استاد، دکتر، بیمار، کارگر و مهندس بدهد؟

با توجه به اینکه بخاطر شرایط آب و هوایی، از قدیم گوشت سرد در ملایر خریدار نداشته، این روزها اهالی ملایر از هم می‌پرسند آیا ارتباطی بین این باند و فرماندار نهاوند وجود دارد؟
[در افواه شایع است که سرکرده‌ی باند(علی) برادر خانم فرماندار نهاوند(منتظرالمهدی با یک مَن ریش!) است.]

و اما شرح ماجرا به گفته اهالی:

سرکرده‌ی این باند به اسم علی در بازار سرپوشیده‌ی ملایر مغازه قصابی دارد. او به کمک برادر کوچکش مهدی این مغازه را اداره می‌کند. تعدادی از قصابهای شهر با او نسبت فامیلی دارند و در توزیع گوشت شرکت داشته‌اند.
این باند چند سال قبل یک گاوداری مخروبه را در کنار کشتارگاه شهر می‌خرند و بعد بجای گاو در این محل خرداری راه می‌اندازند؛ بدین شکل که خرها را پس از انتقال بدانجا، یکی دو ماه پروار کرده و بعد به شیوه‌ای که در بالا (توضیح فیلم) گفتم کشتار می‌کردند.

در باره چگونگی لو رفتن آنها؛ عده‌ای از مردم می‌گویند موقع دفن زایده‌های الاغها یک کشاورز آنها را دیده و اطلاع داده. عده دیگری هم می‌گویند فردی که برای سگ‌اش گوشت خریده مقداری از پوست خر را روی گوشت دیده و پس از فرستادن آن به آزمایشگاه متوجه موضوع شده‌اند.

***
•    شهر ملایر در استان همدان واقع شده. شهرت این شهر بیشتر بخاطر کشمش و شیره‌ی انگور آن است. مردمی بافرهنگ دارد. مهمترین اثر تاریخی‌‌اش آتشکده نوشیجان است که آثاری از سه دوره تاریخی من‌جمله مادها را در بر  دارد.