در راستای تقویت ﺁزادیهای مصرحه در صدر و ذیل قانون اساسی، اخیراً یکی از
اَهالی
فشار، گفته: «مطبوعات حق ندارند اسم احزابی را بنویسند و منتشر کنند که اجازه فعالیت ندارند.»
در همین راسته، خبرنگاری خبرشناس، از وی اجازت گرفت و پرسید: «قربان! منظورتان کدام احزاب است؟» قربان گفت: «منظورم واضحه؛ نهضت ﺁزادی ایران، جنبش مسلمانان مبارز، جبهه ملی، ... و بقیهی حزبهای زهر ماری» بعد خبرنگار پرسید: «سردار! حالا حق داریم این مصاحبه را چاپ کنیم یا نه؟» سردار گفت: «چطور مگه؟» خبرنگار گفت: «ﺁخه زهر مار توشه» سردار دید که ای داد بیداد! مصاحبهش بدون زهر مار یعنی کشک، لال شد و جوابی نداد. خبرنگار با سماجت سوال را پی گرفت و گفت: «سردار! بالاخره این مصاحبه را چاپ کنیم یا نه؟» سردار نگاهی سنگین به دو طرف کرد و گفت: «با اجازهی بزرگترا بله!»
×××
صرفنظر از امکان اجرا، و همچنین تأثیر این خط! بر تاریخ و جغرافیا و ممیزی و خالهقزی؛ معمولاً فرد تازهکار و ضعیف، برای دیدهشدن، باید طوری حرف بزند که بترکد و یا بترکاند؛ اگر طرح هاله نشد، هولوکاست. اگر طرح احزاب نشد، زنان.