فوتبال؛ خر خوشهیکل باز هم توی دلم غمناک شد
گونههای خوشگلم نمناک شد
باز هم مرغ دلم بیبال شد
خاک عالم بر سر فوتبال شد
باز هم صحبت ز «فوت» و «بال» شد
ﺁن خر خوشهیکلام بییال شد
×××
گفتی از فوتبال و گشتم نال نال
هی زدم با هر دو پایم! بال بال
گفتی از پاها و سم و هیکلاش
هی زدم با چوب بر فرق سرش
گفتی از قرعهی خوب و بیخطر
هی زدم سر، هی زدم سر، ...
×××
ﺁقاجان! جو مناسبه. بیایید تا 13 رجب نرسیده ارتحال کنیم.