بیمه و «پول دادن»
باتجربهها میگویند؛ هر وقت خواستی دوستت را بشناسی، با او به مسافرت برو و یا برای امتحان هم که شده مقداری پول از او قرض کن.
حالا این حرف چه ربطی به بیمه و «پول دادن» داره؟
تا چند سال پیش؛ بخاطر تبلیغات مثبتی که له بیمه ایران وجود داشت، به این بیمه خیلی اعتقاد داشتم و برای خیلی از امورات بیمهای به این شرکت مراجعه میکردم و خوشبختانه مراجعاتم هم تا ﺁن تاریخ همیشه برای «پول دادن» بود تا اینکه:
یکبار با یکی از دوستان و بعنوان همراه به بیمه ایران مراجعه کردم و این بار نه برای «پول دادن» که برای «پول گرفتنِ» دوستم.
مبلغ بالای میلیون بود و رفتار بیمهگر متفاوت از همیشه! چون همیشه که برای بیمههای مختلف و «پول دادن» مراجعه میکردم، از نظر بیمهگران انسانی بودم متمدن و ﺁیندهنگر! اما امروز در کمال تعجب تبدیل شده بودم به یک فردی که با دزد همراه شده.
خلاصه، برای یک لحظه به دوستم شک کردم؛ نکنه که ... و .... اما نه، دوستم را سالها بود که میشناختم و خسارت هم اظهر منالشمس، و اصلاً گروه خونش به شیادها نمیخورد. در ثانی مگر شهر هرته که هر کس و ناکسی با پروندهسازی بتواند بیمه را گول بزند و مگر کارها کارشناسی نمیشود؟ مگر مدارک بررسی نمیشود؟ اصلاً بر چه اساسی قبل از بررسی، طوری رفتار کردند انگار که دزد به ﺁنها مراجعه کرده؟
خیلی ناراحت شدم و اصلاً فکر نمیکردم «پول دادن» این قدر به اینها فشار بیاره. البته ظاهراً در پرداختهای کم و زیر 300 همچنان خوشرو نشان میدادند و مشکلشان تنها با پرداختهای بالا بود. به هر حال با همین مسئله هشیار شدم چون واقعاً تا ﺁن روز هنوز فرق بین دو مقولهی «پول دادن» و «پول گرفتن» را از نظر بیمهگر نمیدانستم و فکر میکردم لابد همین جوری که ما پولهای بیزبان را از حلقوم زن و بچه کسر و دو دستی و بدون منت به این قوم دلسوزتر از خودمان تقدیم و اموراتِ زندگی را برای روز مبادا بیمه میکنیم ﺁنها هم، بعله! در لحظههای مبادا به داد بیمهشدگان میرسند و دو دستی پولهای بیزبان را تقدیم میکنند.
خلاصه نشان به این نشان که دوستم پس از مشاوره با انسانهای خبره و 35 بار مراجعه موفق شد از بیمه پول بگیرد؛ بدین شکل که اوایل با دلایل واهی سرگردانش کردند. بعد از مدتها با پرداخت نصف پولش موافقت کردند و ﺁخر سر هم که مجبور شدند تمام پولش را پرداخت کنند، پرداخت را بر مبنای سالهای قبل محاسبه کردند!
چند روز قبل وقتی خواندم که رئیسجمهور اعضای هیئتمدیرهی بیمه ایران را برکنار و با ﺁنها مثل دزدها رفتار کرده؛ ناخودآگاه به یاد روزی افتادم که با یک دزد بی پناه همراه شدم و در نقش شاه دزد؛ رفته بودیم برای دزدی از این دزدان محترم!