مقدمهتغییر در ﺁرایش نظامی امریکا در منطقه؛ به حق، همهی علاقمندان به ایران را نگران کرده. عدهای خیلی نگرانند، عدهای در حد متوسط نگرانند و فردی هم مثل من فقط کمی نگران است که علتش را در ادامهی مطلب میگویم.
من فکر میکنم در این شرایطی که پیش ﺁمده، اظهار نگرانی با هر شدت و ضعف طبیعیست اما ترس نه؛ چون معتقدم در این وضعیت تنها کسانی باید بترسند که در ایجاد این شرایط مسئول هستند و بس؛ که البته رخ زردشان! و دریوزگی برای مذاکره، بهوضوح خبر میدهد از سرّ درون.
×××
اما به واقع این نگرانیهای دلسوزانه بخاطر چیست؟
جنگ و
حملهی احتمالی! به ایران
جنگشنیدم که میگفت دیوانهای
نه دیوانه بل فحل فرزانهای
ای عاقلان! حاصل جنگ چیست؟
به مغز اندرونتان مگر هنگ نیست
چه سود است از فتنه انگیختن
به میدان کین خون هم ریختن
اگر عقل این است و دانش چنین
همی باد لعنی بر ﺁن و بر این
خوشا عالم پاک دیوانگی
از این عقل بیپیر بیگانگی*
حملهی احتمالی!در این چند روزه با نگاه به تعدادی از وبلاگها که نگرانتر از دیگران راجع به «جنگ و حملهی احتمالی» مطلب نوشتهاند، دیدم که جملگی از «حملهی احتمالی» اظهار نگرانی کردهاند در حالی که نگرانی من نه از حملهی احتمالی که از «جنگ» است؛ جنگی که به فرمان بوش و با حمله به دفتر نمایندگی ایران در اربیل بطور رسمی ﺁغاز شده! و برایم جالب است که چرا اهالی بلاگﺁباد بدان فکر نکردهاند و همچنان بهدنبال «حملهی احتمالی!» میگردند و البته جالبتر اینکه چرا مسئولان، خودشان را به کوچهی علیچپ زدهاند!
مگر غیر از اینست که:
- طبق قوانین بینالمللی، دفتر نمایندگی، کنسولگری و سفارت، جزئی از
خاک و سرزمین یک کشور محسوب میشود.
- وزیر خارجهی امریکا در مصاحبهها و به صراحت تاکید داشت که فرمان حمله به دفتر نمایندگی؛ یعنی قسمتی از خاک ایران، را
شخص بوش صادر کرده.
- نیروهای امریکایی؛ وسایل و افراد واقع در دفتر نمایندگی ایران را به بدترین شکل غارت کرده و بردهاند.
و با این تفاسیر، مگر این حمله معنای دیگری هم دارد جز
اعلان جنگ!و عکسالعمل مسئولین ایرانی چه بود؟
سیاست مدبّرانه!
و در پایان؛
چرا فقط کمی نگرانم؟ چون حدس میزنم در ادامهی حملات، نهایتش به تأسیسات بستهای حمله میشود و مسئولین محترم؛ ﺁنچنان که دیدیم، عکسالعملشان چیزی نخواهد بود جز «سیاست مدبّرانه!»؛ یعنی سیاستی که بعضیها اتخاذ میفرمایند فقط به زور سمبه!
×××
• قهرمان پاکبین. 1254-1326