روزی که صدام دوران دانشجوییاش! را با شیراک طی میکرد شاید هرگز فکر نمیکرد که روزی او بعنوان پادشاه بینالنهرین، و دوستش ژاک بعنوان رهبر قدیمیترین دموکراسی در جهان به حکومت برسند. شاید هم به کمک لژ، از همان موقع فکرش را میکرده! بعید نیست.
به هر حال، صدام زودتر از ﺁنی که فکر میکرد به معاونت ریاستجمهوری رسید و وقتی در هیبت معاون ریاستجمهوری به فرانسه رفت، دوستش هنوز سالها با نخستوزیری فاصله داشت.
در ﺁن دیدار، ژاک دوستش را خیلی تحویل گرفت و به همه جا برد؛ از تماشای بازی بچهها گرفته تا تماشای شگفتیهای لوور، و چه بسا در لوور، از سونیر نیز خواسته تا بعض مدارک را به اخوی نشان داده، «اخوت» را رسمی کند! بعید نیست؛ چرا که صدام نیز در هر مکان که حضور یافت، با اهداء چکهای میلیونی، برادریاش را اثبات و سنگ تمام گذاشت.
چهار سال بعد از ﺁن دیدار مستحکم، صدام بطور رسمی پادشاه بینالنهرین شد و سالها گذشت تا اینکه بالاخره ژاک نیز به ریاست رسید و صدام با اطمینان از وتوی فرانسه در شورای امنیت، به عربدهکشی در جهان پرداخت غافل از اینکه هر میزی گرد نیست! و روزی که نیروهای امریکا و انگلیس بیاعتنا به شورای امنیت، به عراق حمله کردند، صدام تازه فهمید که اگر چه پیشبینیهایش تیکتاکی و دقیق بوده اما جامع نبوده و از داداشژاک هم کاری ساخته نیست. در نتیجه پایان کارش چنین شد که دیدیم؛ با رسیدگی به اولین جنایتاش علیه بشریت(کشتار دجیل) اعدام شد با چوبه دار.
صدام اعدام شد و رفت به همانجایی که بقیهی دیکتاتورها میروند بیﺁنکه به تمام جنایاتش رسیدگی شود. صدام بایستی خیلی از مسائل را؛ نه در زندان و برای امریکائیان! بلکه در دادگاه و برای جهانیان، روشن میکرد که متأسفانه نگذاشتند.
به مناسبت مرگ صدام، در ایران صدا و سیما جشن گرفته و اعدام صدام را به مردم تبریک میگوید انگار که قصد دارد غرامت و بدبختیهای هشت سال جنگ را، با مرگ صدام، تسویه کند و اصلاً توجه ندارد که همین ملعون! در انتخاباتی که اکتبر 2002 برگزار کرد توانست 100% ﺁرای مردم عراق را کسب کند!
در پایان با اینکه سالها «مرگ بر صدام یزید» گفتهام اما خیلی دوست داشتم که به ﺁخرین خواستهاش قبل از مرگ توجه میشد و تیرباراناش میکردند.
×××
• همه چی در باره صدام