چکیده:
من وبلاگ تعیین میکنم.
من وبلاگِ برتر تعیین میكنم، من تو دهن این وبلاگ میزنم، من بلاگرتر تعیین میكنم، من به پشتیبانی از خایههای خاتمی بلاگرتر تعیین میكنم، من به واسطه اینكه قدرت، مرا قبول دارد (تكبیر حضار) بلاگرتر تعیین میکنم. من وبلاگ تعیین میکنم، من به پشتیبانی از این وبلاگها، به اسرائیل سفر میکنم، من به پشتوانهی دولت؛ در روزنامهی ایران، ستون تعیین میکنم.
•
متن پیامبسمه تعالی
بلاگآباد از ابتدای تشکیل مصیبتها دیده است، مصیبتهای بسیار بزرگ و بعضی پیروزها حاصل شد كه البته آن هم بزرگ بوده، مصیبتهای بازداشت، شکنجه و زندان. مصیبتهای جشن تولد و اولین بلاگر که تا پارسال بابا کوتاه نمیآمد و حالا بازتاب کوتاه نمیآید!. مصیبتهای وبلاگهای مادر مرده که مورد هجوم قبیلهی آپاچی قرار میگرفتند. مصیبتهای فیلترینگ که من وقتی چشمم به این وبلاگها میافتد، فحشهایی بر زبانم جاری میشود كه نمیتوانم در اینجا بازگو کنم. من از همینجا به وبلاگهای فیلترشده؛ بخاطر چیزفهمیشان، تبریک میگویم و به فیلترکنندگان؛ بخاطر چیزنفهمیشان و ضایع کردن بیتالمال، تسلیت میگویم.
خوب، ما حساب بكنیم كه این مصیبتها برای چه به بلاگآباد وارد شد، مگر اهالی چه میگفتند و چه میگویند كه از آنوقتی كه وبلاگ در آمده است تا حالا فیلتر، بازداشت، زندان و دربدری و همه اینها ادامه دارد. اهالی بلاگآباد چه میگفتند كه مستحق این عقوبات شدند؟
بلاگآباد یک مطلبش این است که آقا بالاسر و قیّم نمیخواهد، و اگر چنانچه فرض بكنیم که فلان آقا؛ به استناد گفتههای بازتاب و روزنامهی ایران، بابای بلاگآباد بوده كه نبوده، به چه حقی برای اهالی سرنوشت معین میكند. هر كسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ از طرفی یک شخص؛ كه خودش لِنگش در هواست، مگر میتواند از بین این همه بلاگر، خوبهایشان را پیدا كند؟ این هم یك دلیل كه این انتخاب قانونی نیست. علاوه بر این، این مسابقهای كه معلوم هست با چه انگیزهای برپا شده، فرض میكنیم كه نفس کار صحیح بوده است، این بلاگآباد كه سرنوشت خودش با خودش باید باشد، در این زمان میگوید كه ما نمیخواهیم این سلطانبازی را. این هم یک راه است از برای باطل بودن این انتخابات.
حالا میآئیم سراغ بلاگرهایی كه ناشی شده از نظارتِ استصوابی، و بلاگرها دخالت نداشتند در تعیین آنان. این کار بدون اطلاع بلاگرها است و بدون رضایت آنان است، این انتخاب، انتخاب غیرقانونی است. بنابر این اینهائی كه با دخالت یک نفر قدرتبان، معرفی شدهاند و در صدر نشستهاند و آرای بلاگرها را طلب میکنند به عنوان اینكه آرایشان اینقدر است، این آراء را حق نداشتند بگیرند و ضامن هستند. آنهائی هم كه رأی دادهاند، آنها هم حق نداشتند و ضامن هستند. و اما انتخاباتی كه ناشی میشود از یک شازدهای كه خودش و نظارتِ استصوابیاش غیر قانونی است، نامزدهایی كه تعیین كرده است غیرقانونی است، انتخاباتی كه از همچو فردی و همچو روشی انشا بشود، این انتخاب غیرقانونی است. بلاگرها حرفی را كه داشتند و از قبل میگفتند كه این نظارتِ استصوابی را ما نمیخواهیم و سرنوشت ما با خود ماست. در حالا هم میگویند كه ما این نوع انتخاب را غیرقانونی میدانیم، این روشها را غیرقانونی میدانیم. آیا كسی كه خودش از نظارتِ اسبصوابی بهره میگیرد میتواند كه اهل دمکراسی باشد؟
بنابر این آیا بلاگرهایی كه فریاد میزنند كه این روش برخلاف قوانین است و حق شرعی و حق قانونی و حق بشری ما این است كه سرنوشتمان دست خودمان باشد، آیا خلاف عرض میکنند؟
ما میگوئیم كه روش شما غیردمکراتیک است باید از این روش دست بردارید. ما میگوئیم كه خود این بابا، وبلاگِ این بابا، انتخابهای این بابا، تمام اینها غیرقانونی است و اگر ادامه به این بدهد؛ در وجدان بلاگآباد، او مجرم است و باید محاكمه بشود.
من وبلاگ تعیین میکنم. من وبلاگِ برتر تعیین میكنم، من تو دهن اینترنت میزنم، من بلاگرتر تعیین میكنم، من به پشتیبانی از خایههای خاتمی بلاگرتر تعیین میكنم، من به واسطه اینكه قدرت، مرا قبول دارد (تكبیر حضار) بلاگرتر تعیین میکنم. من وبلاگ تعیین میکنم، من به پشتیبانی از این وبلاگها، به اسرائیل سفر میکنم، من به پشتوانهی دولت؛ در روزنامهی ایران، ستون تعیین میکنم.
شما ملاحظه كنید، به اسم اصلاحات و اینكه ما میخواهیم جامعه را مدنی کنیم و رعیت را انسان کنیم، اصلاحات درست كردند، اصلاحاتشان بعد از این هشت سال به اینجا منتهی شد كه بكلی انسانیت از بین رفت، بنابراین كارهائی كه انجام شد به عنوان اصلاح، این كارها خودش افساد بوده است. قضیهی اصلاحات یک لطمهای به جنبش دمکراسیخواهی وارد كرده است كه تا شاید بیست سال دیگر ما نتوانیم این را جبرانش بكنیم مگر همه بلاگرها دست به هم بدهند و كمك كنند تا سال بگذرد و جبران بشود این معنا.
ما میگوییم این آدم به واسطهی شناختی كه از اینترنت داشته، راهنمای فحشا درست كرده، وبلاگش مرکز فحشاست، فتوبلاگش مركز فحشاست، پادکستش بسیاریش فحشاست، سایتهایی كه معرفی کرده برای گپ و اشتراکِ عکس، مراكز فحشاست، ما با اورکت! مخالف نیستیم ما با امریکا مخالفیم. ما با پادکست مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم. ما با فلیکر مخالف نیستیم ما با آن چیزی كه باعث از دست دادن نیروی جسمانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما كی مخالفت كردیم با اینترنت.
و اما انتخابات!
این وروجک كه خودش هم خودش را قبول ندارد، رفقایش هم قبولش ندارند، بلاگرها هم قبولش ندارد، ما میگوئیم تا بلاگرهای مستقل هستند نمیگذارند نظارتِ اسبصوابی در بلاگآباد قانونی شود، ما نمیگذاریم شورای قدرتبان در بلاگآباد پا بگیرد، اینها میخواهند سلطانبازی را به مرور در بلاگآباد رسمیت ببخشند، بیدار باشید. ای اهالی! بیدار باشید، نقشه دارند میكشند، ستاد درست كرده مردیكه در آن جائی كه هست، روابط دارند درست میكنند، میخواهند بر بلاگآباد نظارت داشته باشند. ما نخواهیم گذاشت، تا جان داریم نخواهیم گذاشت و من از خدای تبارك و تعالی سلامت همه شما را خواستار هستم و من عرض میكنم بر همه ما واجب است كه این اعتراضات را ادامه بدهیم تا آنوقتی كه اینها به معنای کلمه دمکرات بشوند و به واسطه آرای بلاگرها، مجلس وبلاگی درست بكنیم و اولین دولتِ وبلاگی را خودمان تعیین بكنیم.
و من باید یك دانه نصحیت را بكنم به این آقا که میدانم خیالیش نیست. ما میخواهیم كه شما مستقل باشید، بلاگآباد خون داده، بلاگرها حیثیت و آبرو دادند، خیلی از بلاگرها به حبس رفتند، زجر كشیدند، فیلتر شدند كه بلاگآباد مستقل باشد. آقای وروجک! شما نمیخواهید؟ شما نمیخواهید مستقل باشید؟ من به شما نصحیت میكنم كه بیائید در آغوش وبلاس، همان كه بلاگرها میگویند بگوئید، ما باید مستقل باشیم، شما هم بیائید، ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم، شما هم بیائید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگوئید: «ما میخواهیم مستقل باشیم.»
و اما تشكر میكنم از این نامزدهائی كه متصل شدند به اهالی، اینها آبروی خودشان را، آبروی وبلاگشان را، آبروی بلاگآباد را اینها حفظ كردند. اینها همه مورد تشكر و تمجید هستند و همینطور آنهائی که در کافینتها و در سایر جاها، اینها تكلیف شرعی، ملی، وبلاگی خودشان را دانستند و به بلاگرها ملحق شدند و پشتیبانی از دمکراسی را كردند ما از آنها تشكر میكنیم و به اینهائی كه متصل نشدند میگوئیم كه متصل بشوید به اینها، دمکراسی برای شما بهتر از سلطانبازی است. آبرو برای شما بهتر از جائزه است، ما میخواهیم كه بلاگآباد منسجم و قوی باشد، ما میخواهیم كه بلاگآباد دارای یك نظام دمکراتیک و کاملاً مردمی باشد. ما نمیخواهیم بلاگآباد را به هم بریزیم، ما میخواهیم؛ در جمعی با داعیهی نخبه، انتخابات در بلاگآباد مردمی و دمکراتیک باشد، انتخاباتی ناشی از بلاگرها در خدمت بلاگآباد، نه انتخاباتی كه ناشی از نظارت استصوابی باشد و متکی بر نظراتِ فلان شخص.
والسلام