قبل از هر کلام و برای جلوگیری از هر گونه سوءتفاهم گفته باشم که منظور از تاپاله، همان کود و تولیداتِ گاوه، و علت انتخاب این عنوان [امپراطوری تاپاله] به این دلیله که تاپاله در مقایسه با چغلی، پشکل و تولیداتِ الاغ، اسب و استر؛ بزرگتره و در مقایسه با بقیه، سُلطون بحساب میآد. با این حال امیدوارم لازم به توضیح نباشه که چرا برای اشاره به عظمت و بزرگی؛ از امپراطوریهای هخامنشی، عثمانی و یا از سمبلهای حیوانی استفاده نکرده و با تاپاله لاس زدهام!. بگذریم.
امروز در عربستان، قطر، کویت، بحرین،... و کشورهای آسیای میانه [کشورهای هممرز با ایران از پایین و بالا]؛ همانطور که از قبل مشخص کرده بودند، عید فطر اعلام شده و مردم در این کشورها طبق برنامهی اعلامشده با آرامش و خیال راحت به استقبال عید رفتند، اما در محلهی ما چه خبره:
امروز ظهر در محلهی ما، امام جماعتِ مسجد علیا، با قاطعیت گفته که عید ما با عربستان یکروز تفاوت داره و بر همین اساس اظهاریده! که بطور قطع در ایران فردا عید فطره. از طرفی امام جماعتِ مسجد سفلای محلهمان با «اما» و «اگر» منتظره تا گروههای رویتِ هلال ماه، از نردبان و کوه و کمر بالا رفته و ماه را رصد کنند، خلاصه که:
ماه دیدنمان؛ مثل قانون اساسیمان، تولید مثلمان و بقیهی چیزهامان، لنگ در هواست.حالا مسئله چیست؟
فرض کنیم مرزهای جغرافیایی بین کشورهای خاورمیانه و آسیای میانه پاک شده و امپراطوری تاپاله بر این منطقه حکمفرما شده؛ در این صورت، آیا فرقی بین رویت هلال ماه در جنوب یا شمال تاپاله، و یا شرق و غربِ آن خواهد بود؟
×××
به یک آقایی که دیشب 24 تا بچه زاییده، گفتند: داداش! از کِی مردها زائو شدن؟ گفت: از وقتی که زائیدن هر بچه،
یکساعت از ساعاتِ کار کم کرده. گفتند: برای 8 ساعت فرار از کار، 8 تا بچه کافیه حالا چرا 24 تا زائیدی؟ گفت: چون میخوام 10 ساله بازنشست بشم. گفتند: مرتیکه! با این حساب، یکباره 32 تا بچه میزائیدی تا استخدامنشده، بازنشست بشی. گفت: اتفاقاً جاشَم داشتم! اما ترسیدم بهم بگن پررو!
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت