بسلامتی از امروز فصل تحصیل با فصل زیبای پائیز شروع شد. همزمان با این تحولات، آمار ولگردها؛ بر خلاف وبگردها، بطور عجیب و ناگهانی کم شد. بدنبال این قضایا؛ کارشناسان و هواشناسان، علت کمشدن ناگهانی ولگردها را شروع فصل پائیز و کاهش دما ذکر کردند اما بیکارشناسان و ولگردشناسان اعلام کردند که با آغاز فصل تحصیلی جدید، ولگردها بطور ناگهانی و بدون اعلان قبلی، تغییر شغل داده و کتابگرد شدهاند و انگیزهشان را نیز کسب مدارکِ عالیه بمنظور استخدام در شرکت ایرانول دانستند. با این حال پیگریهای ولنگار ما با ولِنگاری به جایی نرسید، ولللش! خیالی نیست، ولمعطلاش به گزارش خودم توجه فرمایند:
امروز ظهر یکی از این دخترهای ولگردکُش؛ موقع وبگردی، یقهمو گرفته بود و ول نمیکرد...
[فیلم صحنه]:
- ببینم آقا! امروز خبری شده؟
- [من با ترس و لرز]چطور؟
- آخه ولگردا غیبشون زده و خیابونا خلوته.
- خب این که خیلی خوبه اما شما انگار از فقدان ولگردا ناراحتی؟
- بله که ناراحتم. از صبح نتونستم کسی را دست بندازم چه برسه که بکُشمش!
- ولی منو بدجوری کُشتی.
- [یقهمو ول کرد] اِوا. لابد با تیر چشم و ابروهای کمون؟
- [یقهمو مرتب کردم] نه آبجی؛ با فشار دست بر سیبهای گلوم!
- [دوباره یقه رو چسبید] میکُشمت لعنتی!
- [التماسکنان پرسیدم] ننه! تو دیگه کی هستی؟
- بعداَ میشناسی [و زیر لب گفت] تا دیروز ولگردکُش بودم از امروز وبگرد میکُشم.
×××
اضافات:
• فردا در ایران یومالشک اعلام شده اما خوشبختانه در بلاگآباد، ملاحسنی خودش به پشتبام رفته و ماه را شخصاً رؤیت کرده و رؤیانده! مبارکه