قدیمترها حج رفتن آداب خاصی داشت. طرف عشق و جوانیاش را میکرد، آرد و قرهایش را میریخت و آخر سر؛ بعد از کلی حلالیت خواهی، برای پاک شدن به حج میرفت و بعدش فقط به عبادت و آخرت میپرداخت اما با قسطی شدن حج، جدیداً مد شده که زوجهای جوان، ماهعسلشان را به مکه میبرند و بعد از برگشت، مراسم جشنی برپا کرده و با حول و قوهی الهی «قر دادن» را شروع میکنند؛ البته بطور شرعی، حاجآقا برای آقایون و حاجیهخانم برای خانوما!
و بیچاره مهمانها که نمیدانند در این فقره باید «زیارت قبول» بدهند یا باباکرم برقصند.
شوخی نکردم، هفتهی گذشته از دوتایشان کارت دعوت داشتم.
نقل کنند در یکی از این مراسمات، دوستان به داماد گیر داده بودند که؛ حاجداماد باید برقصه، حاجداماد باید برقصه، و حاجداماد بعد از کلی آخه و نمیشه و استغفرالله، بالاخره تسبیح را در جیب گذاشته و رو به قبله گفته: «یک دور قر میدم قربة الیالله» و ایضاً از حاجیهخانم نقل میکنند که بینگفت پریده وسط.
حکایت کنند کاروانی از حجاج به مکه نزدیک میشده. وقتی دیوارهای کعبه نمایان میشود چاووش با صدای بلند میخواند: «قبر خدا را با معرفت زیارت کنی بلند صلوات بفرست.»
و لابد از کسانی که برای مد به زیارت قبرخدا! میروند بیش از این نشاید.
××
خانم انوشه انصاری بعنوان اولین ایرانی امروز به فضا رفت و نشان داد که خانمهای ایرانی در هر زمینهای؛ حتی فضا، افتخارآفرینند البته اگر متحجران و حاجدامادها جلویشان را سد نکنند.
و این هم قسمتی از سخنان سعدی در هزاره سوم:
آن کس که عرضه و پول دارد رَوَد به فضا
بیعرضه و بی پول سپارد خود را به قضا