علیرغم اینکه کارشناسان پس از سالها کنکاش، هنوز موفق نشدهاند علت حضور اهالی تویسرکان با زیرشلواری در سطح شهر و بخصوص هنگام استقبال از مهمانان را کشف کنند، از مسکو خبر میرسد که کفتربازان موفق شدهاند
علت کت نپوشیدن صفرمراد نیازاف، رئیسجمهور مادامالعمر ترکمنستان در مراسم استقبال از احمدینژاد را مشخص کنند.
به گزارش آنسرطاس؛ خبرگزاری رسمی کچلهای جهان، پس از بررسیهای عمیق مشخص شده که ترکمنباشی، بنا به دستوری که از «آقاخرسه» دریافت کرده، بدون کت از احمدینژاد استقبال کرده و البته بررسیهای عمیقتر حاکی از ارتباط این موضوع با مراسم استقبال از بشار اسد در تهران است.
به گزارش کچل کفترباز و به نقل از طوقی، اصل موضوع برمیگرده به مراسم استقبال از بشار اسد در تهران؛ همانجا که یکی از کفترهای بازیگوش، قیافهی اسد را چغلیباران کرده و موجبات انبساط خاطر حضار و انتشار جوکها و ضربالمثلهای مدرن* شده بود.
به گفتهی طوقی، بشار اسد در آن مراسم خیلی رنجید اما هیچ نگفت و به تأسی از کبوترها فقط گردن کشید. بعدها کفترهای زینبیه از قول کفترهای کرملین فاش کردند که بشار اسد در اولین فرصت این بیحرمتی را باطلاع آقاخرسه رسانده و آقاخرسه هم در جوابش گفته: «ناراحت نباش! بذار پاش به بیرون برسه میدم بچهها حالیش کنند.»
×××
حکایت کنند از فردَکی دارا، که به مهمانان، نان خشک دادی و از میزبانان، پلو خواستی! علت پرسیدند؟ گفت: «رسم ما منبعد چنینست.» ظریفی چو این سخن بشنید، نیمروز به مهمانی وی رفته، نان خشک را تناول و فیالمجلس دعوتش نمود به شام و پلو!
فردَک شکم صابونزده بر سفرهی شام حاضر شده، اولین لقمه را تناول کرده یا نکرده، میزبان بر گردهاش پریده، به شیوه اهل قز! ترتیبش داد و با اظهار نوش جان! به جایش برگشته، محترمانه اصرار بر ادامه طعام نمود. علت پرسید؟ گفت: «فعلاً بفرما غذا، جیگر!».
فردَک با تعجب از این عمل، دومین لقمه را تناول کرده یا نکرده، به همان شیوهی قبل، میزبان بر گردهاش پریده، ترتیبش داده و باز هم محترمانه اصرار بر ادامه طعام نمود.
اینبار مهمان، لب به غذا نزده، مصرانه علت پرسید؟ میزبان مؤدبانه لب به سخن گشود: «رسم ما منبعد چنینست؛ مهمان یک لقمه خوردومبا، یک دست او را کوردومبا، نوشجان هم گفتومبا! حالا بفرما غذا، جیگر!»
×××
- هر دست که دادی، همان دست گرفتی
- هر ظلم که کردی، همان ظلم شنیدی/ لاکپشتجان!
**************
* چغلی کفتر به سر: خاک بر سر مدرن. در اینجا کنایه از عروس درازیست که داماد کوتوله نتواند به سرش گل بزند و بناچار کفترها قبول زحمت کنند!