طوری که خاطراتچی در وبنوشتاَش نوشته: «فرهنگستان زبان و ادب فارسي، واژة web را به خاطر كوتاهي (يك سيلابل يا هجا) و نيز جاافتادگي و كاربرد فراوانش، به همان صورت پذيرفت، درست مثل پست، بانك تلفن و اينترنت. اما براي تركيبات اين كلمه معادلهايي به شرح زير به تصويب رساند:» * Web-based وببنياد، webber وبباز، وبكار، webbing وببازي، وبكاري، web com وببين، web caster وبپخشگر، webcasting وبپخش، web hosting ميزباني وب، weblog وبنوشت، webloggerوبنويس، weblogging وبنويسي، web master وبدار، web mastering وبداري، web page صفحة وب، web site وبگاه، web surfingوبگردي و web TV وبيزيون * - خیلی ناراحتم. - چرا؟ - از اینکه واژهی «فرا» به جای «وب» تصویب نشد. - چه توفیری برای تو داره؟ - آخه من خیلی فراجناحی هستم. - خب این که خوبه. نگفتی چرا ناراحتی؟ - چی بگم. قبل از جلسهی شورای واژهنگاری، به امید نفوذ «فرامرزی» در شورا، کلی از سهامهای شرکتِ «فراسو» را خریدم. - حالا میخوای چکار کنی؟ - هیچی، میخوام برم تماشای برنامه وبیزیون!