آخر هفته با تعدادی از دوستان خانوادگی در جایی دعوت بودیم. موقع شام آیفون با صدای زیاد(شبیه انفجارهای اخیر) به صدا در آمد طوری که همه متوجه صدا شدند. طبق بدعتی جدید تحلیلها شروع شد و تک تکِ مهمانان بمثابه کارشناسان تشخیص صدا به اظهار نظر پرداختند؛ یکی گفت: خودشه! اصغره، چون فقط اونه که آیفون رو زیاد فشار میده. یکی دیگه گفت: اکبره، و حتماً بازم بِهِش فشار اومده! اونوری گفت: مطمئنم از اون گداهای سِمجه. اینوری گفت: نه بابا، از صدای زنگ که نمیشه فهمید کیه، ولی هر کی باشه معلومه که سگ دنبالشه! و خلاصه همهی حاضرین در مورد فردی که زنگ زده بود نظر دادن بجز صاحبخانه و زن و بچههاش!! * برام جالب بود. همه نظر میدادن و اعضای خانه نه تنها هیچ نظری نمیدادن بلکه نسبت به صدای زنگ بیاعتنا هم بودن و انگار نه انگار کسی زنگ میزنه! درنگ بیشتر را جایز ندیدم، بلند شدم. یهو صاحبخونه و خانوادش با همدیگه گفتن: «کجا؟» خوشحال شدم، فکر کردم نمیخوان من زحمت بیفتم، گفتم: «هیچ جا»، بعد پاهام رو جابجا کردم و دوباره نشستم. ** صدای زنگ آیفون دوباره ادامه پیدا کرد ولی مهمانها چون نظرشان به ته رسیده بود ساکت شدند. آیفون سهباره به صدا در آمد. این بار همه به صاحبخانه خیره شدیم و او فهمید که در جایگاه متهم هیچ راهی ندارد جز اقرار؛ گفت: « صدای زنگش آشناست، برادر زنمه، میدونم چی میخواد.» گفتیم: «چی میخواذ؟» گفت: «هیچی، خصوصیه» بغد گفتیم: «حالا دَرو واکُن شاید یکی دیگه باشه» گفت: «نه، مطمئنم صدای زنگِ خودشه. ناسلامتی یه عمر با هم نون و نمک خوردیم. تازه این بچه کوچیکه(اشاره به پسرش) هم صدای زنگشو میشناسه و اینم میدونه که کار، کار اونه! ندیدید برای صدای زنگِ بقیه چطور میدوید!؟ بعد سیم آیفونو کشید و جملگی ادامه دادبم به آنچه قبل ار صدای زنگ میدادیم(لفمه زدن). *********************** نکته: اعضای خانواده چون صدای این زنگ را میشناختند همهشان (از کوچک تا بزرگ) یکجور عکسالعمل نشان دادند. منظور؟ هیچی بابا، فقط یک مفایسه به ذهنم رسید. اگر این خانواده میتواند صدای زنگِ فلان شخص را تشخیص بدهد، چرا خانوادهی دیگری نتواند صدای انفجار اهواز را تشخیص بدهد!؟ و کلام آخر اینکه، تعجبی ندارد اگر بعد از انفجار در اهواز خانوادهای! یک جور عکسالعمل نشان دهد و از روی صدای انفجار، عامل را انگلستان معرفی و حتی قادر است لهجهی! انگلیسی صدا را تشخیص بدهد، ناسلامتی این خانواده یک عمر با انگلیس نان و نمک خورده! و صدای انفجارات انگلیسی را خوب میشناسد!! *** کاش فضولی میکردیم و میرفتیم جلوی در، تا ما هم بفهمیم انگلیس چی میخواد!؟ البته اگه اونم نگه کارم«خصوصیه!!»