رنگـین‌کـلـآم                                        می‌رسد روزی به دست مستحق
            خُـرده‌کـلـآمهای سعید                                                       جان من! ننویس غیر از حرف حق
روش خنثی کردن طناب دار!!

در پی برملا شدن اعتیاد یکی از نمایندگان منتسب به امام زمان(ع=ج)، گروهی از معتادان و توزیع‌کنندگان مواد مخدر با تجمع در پستوی جلوی درب مجلس و انتشار کاغذهای دودزده!، ضمن حمایت از نماینده‌ی عمل‌گرا خواستار لغو کلیه‌ی قوانین مبارزه با مواد مخدر، آزادی بی‌قید و شرط کلیه دودی‌های دربند و آزادی هر گونه استعمال، توزیع، خرید و فروش مواد مخدر شدند. متن کاغذهای دودزده که از طریق شبکه عمل‌گرایان توزیع شده بشرح زیر است:

الدود، مالدود، و ما ادراک الدودود!
امت دودی و عملگرا!
دیو چو بیرون رود دودی بیاید.
دوره شَبر و انتظار به شر آمد. خورشید حقیقت از پشت ابرهای شفید بیرون جشت. چه بشیار برادران و خواهران عمل‌گرا که ظالمانه در ملاء عام و خاش اعدام گشته و یا بهنگام حمل مواد معززه ناکام شدند و هیچ بَنی بشری از این مظلومان حمایت نکرد. کجایند این حامیان دروغین حقوق بشر؟ کیشت ما را یاری کند؟
حقانیت ما بارها شابت شده بود اما کو دیده‌ای حق‌شناش!
*
دیده خواهد تکه تکه از تِراق(تریاق=تریاک) ....... تا بگوید شرح درد احتراق
*
ای حق‌شناشان عالم!
همان روز که اشغری شجاع در ملاء عام و در پای طنابِ دار خندید و گفت: «حق با ماشت، این طناب‌ها نمی‌تواند ما را بکُشَد» حقانیت ما بر همه شابت شد، چطور؟
ماموران بدنبال خنده اشغری گفتد: «جوجه، هنوز هیچکی ده دقیقه اون بالا دوام نیاورده»
اشغری با شدای بلند گفت: «داداش، از ما نبوده! یه روزش هم خیالی نیشت.»
بعد ماموران با شلابت گفتند: «اگه یه روز دوام بیاری، آزاد میشی»
و اشغری گفت: «پش، از همین حالا، بِکِِش بالا»
ماموران امان ندادند و ...
اشغری را بعد از ده دقیقه از دار پایین کشیدند نَمُرده بود. دوباره به دار کشیدند، این بار یک‌شاعت، پایین آوردند باز زنده بود. دوباره بدار کشیدند، این دفعه یک‌روز، وقتی از دار پائینش ‌آوردند دهان ماموران به اندازه غار شاپور باز ماند، چرا؟ چون اشغری زنده بود و به آنها می‌خندید.
و ما همچنان برای رد گم کردن فریاد می‌زدیم:
*
اشغری قهرمان
شتاره‌ی آشمان
یه ذره بیشتر بمان
*
ماموران بناچار اشغری را آزاد کردند و همه فهمیدند ما جز حق نگوئیم:
چرا نبایشتی دود و دم آزاد باشد؟
چرا برای ازدواج یا اشتخدام در شهرداری گل باغ تپه، آزمایش اعتیاد داریم اما برای نمایندگی مجلش و ریاشت جمهوری آزمایش اعتیاد نداریم؟
چرا آرای ما را باطل کردید و اون «پول بِدِه» به دور دوم انتخابات ریاشت جمهوری نرفت؟
و چراهای دیگر که در این یک ذره کاغذ شیگار نمی‌گنجد.
علی ایحال ما از نماینده‌ی عزیزمان می‌خواهیم با تشریف‌فرمائی در جمع خودمانی‌مان، دودی زده و شاد و شنگول مثل ناطقین ِ بی‌ترمز، در نطقی کوبنده نظراتِ بحق‌مان را بگوش بقیه نمایندگان عزیز برشاند. باشد که در این دوره‌ی هفت، هیچ ماموری نگیرد خِفت.
......................................... یَخرُجُ‌النَشاط مِنَ‌‌الدود وَالبَشاط
*
چند لحظه بعد نماینده دودی‌ها از دور ظاهر شد. دودی‌ها با قدرت از تمام سوراخ‌هایشان‌ شعار دادند:
شَل ِ علی محمد ....... عمل به شَحنه آمد
*
در خلال شعارها نعش‌کش شهرداری در تجمع ظاهر شد و چهار نفر از عمل‌گراهای واقعی را به قبرستان برد. بعداً پزشک قانونی اعلام کرد این چهار نفر عملگرای واقعی بوده‌اند و بیش از توانشان زور زده‌‌اند!؟
*
بالاخره نماینده‌ی دودی‌ در میان آتش و دود خودش را به پستوی مرکز تجمع رساند و با رهبر دودی‌ها(اشغری) در پای منقل به گفتگو نشست:
یک‌ساعتِ اول، چاکریم و نوکریم و تو اول بفرما و ...
و بعد
نماینده: «اشغری جون! نوکرتم، 3 نکن!، این چه بشاطیه؟»
اشغری: «داداش! محجوب چهارتا کارگر رو اینجا جمع می‌کنه از همون ماه حقوقشون دو برابر میشه!، ما خودمون خودجوش جمع شدیم لااقل همون حقمون رو بدید!»
نماینده: «باشه، شعی می‌کنم هر چی زور دارم بزنم! راشتی اشغرجون نگفتی چطوری یه روز بالای دار دوام آوردی؟»
اشغری: «با خودشازی»
نماینده: «دقیق‌تر بگو، شاید یه روز ورق برگشت ما هم مجبور شدیم خودمون رو بشازیم!»
اشغری: «ببین داداش! حال ندارم فلشفه بگم، مخلش کلام؛ هوا از هر جائی خارج بشه، داخل هم می‌تونه بیاد!»
نماینده: «اشغرجون! واضح‌تر بگو»
اشغری: «بابا، عجب نماینده خنگی داریم. چجوری بگم؛ برو رو نفش کشیدن از شوراخ پایین تمرین کن دیگه!!»D÷