(نامهی سرگشادهی کروبی)دیوانه از قفس پرید. حالا فقط نیاز است نهادی بینالمللی دخالت کند و انتخاباتی واقعی مطابق با خواست مردم انجام شود. عدو سبب خیر شود گر خدا خواهد.
صبح در ایوانکی با جعفرخان پک به قلیان و گپ اندر وقایع اتفاقیه زدیم; وقتی جعفرخان گفت: «این دیوانه پر بیراه و بد راست هم نمیگوید» من به علامت تائید سرم را چنان از بالا به پایین کشیدم گویی جلاد با شمشیر اعدامی را دو شقه کرد و بلافاصله گفتم: «آقا, از قدیم گفتهاند حرف راست را باید از دیوانه شنید».
----------------------------------------
این هم وقایعی که باورشان کمی سخت است ولی اتفاق افتاده:
/ زنی با بچههایش به یکی از مراکز اخذ رای مراجعه میکند و با داد و فریاد میگوید «ببینید من و بچههایم برای رای دادن آمدهایم, زود 50 هزار تومان را بدهید» و آنقدر سماجت میکند تا کارکنان شعبه مجبور میشوند از جیبشان مبلغی پول جمعآوری و شرش را کم کنند.
// فردی سوار بر خرش به مرکز اخذ رای در حاشیهی یکی از شهرها مراجعه میکند و علیرغم مخالفت ماموران، هر طور شده خرش را هم به جلوی باجهی رایگیری میرساند. این هم گفتگوی مسئول شعبه و خرسوار:
مسئول شعبه: خب, حالا شناسنامهات را بده.
خرسوار: من خودم نمیخواهم رای بدهم چون در بین کاندیداها جز «خر» ندیدم ولی این خر را آوردهام تا به هر کدام دوست دارد رای دهد.