*
چنان قحط مالی شد اندر ستاد
که یاران فراموش کردند یاد
*
چنان آسمان بر زمین شد بخیل
که لب تر نکردند کفیل و وکیل
*
نه در بانک پولی نه در خانه پخ
ملخ دوستان خورد و من هم ملخ
*
در آن حال پیش آمدم «هاشمی»
به پوزخند گفتا: چرا جاسمی؟*
*
بدو گفتم ای یار پاکیزه روی !
چو دانی چرا پُرسی از حال و خوی
*
ندیدی که قاشق، تهِ دیگ خورد
زهی کارد بر این شکمها نخورد
*
نبینی که چکپول بغایت رسید
دغل دوستانام چو گله رمید
*
بغرّید بر من که عقلت کجاست
ستادم به لطف قدومت به پاست
*
گر از نیستی «آن گدا» شد هلاک
ترا کوسه هست از «منیجه» چه باک
*
بدو گفتم آخر تو را باک نیست
کُشَد پول آنجا که در ساک نیست
*
نگه کرد سنجیده در من فقیه
نگه کردن ِ عاقل اندر سفیه
*
که مرد اَر چه مفلس شود ای رقیب
به چَشمی سرازیر گردد به جیب
*
چو بینم که کاندید ، درمانده راه
به کام اندرم لقمه چرب است و ماه
*
رسانم خودم را ستادش چو شاه
مخش را بکوبم به مال و به جاه
*
پیامی دهم من به آن «دوم دَدَم**»
تو گفتی و من هم جوابت دهم:
*
من از ترس ِ«گنجی» نیَم روی زرد
سَمّ ِ تلخ ِ دارو رُخَم زرد کرد
*****************************
• 1. *مقابل سالم- اشاره به این لطیفه است که دو برادر بوده اند بنامهای جاسم و سالم. یک روز جاسم از پشتبام سقوط میکند و روی زمین پهن میشود. عابری که این صحنه را دیده با عجله خودش را بالای سر او میرساند و نفسزنان میپرسد؟ سالمی. مجروح به سختی دهانش را باز میکند و میگوید: نه بابا من جاسم هستم.
• 2.** اشاره به ابراهیم نبوی. سایت دوم دام دات کام.
• 3. گدا= احمدینزاد و منیجه= لاریجانی. اصطلاحات وبی