رنگـین‌کـلـآم                                        می‌رسد روزی به دست مستحق
            خُـرده‌کـلـآمهای سعید                                                       جان من! ننویس غیر از حرف حق
من یه هوای تازه ام 2
از خاطرات یک کاندیدای ریاست جمهوری:
جمعه دوم اردیبهشت 1384 شمسی مصادف با 1+12 ربیع الاول 1426 قمری
*************
دیشب بمثابه تمام شبهای جمعه در حال سیر و سلوک در بطن عالم به خواب رفتم. عجب خوابی.
/ چه می شد اگر خواب زیبا نبود
// یکی کوسه هم توی دریا نبود
صبح با صدای زنگ تلفن از خواب ناز پریدم. یکی از بی هنران بود.
پیغام داد: ساعت 10 کاروانسرای تسخیری. عطر و بوی تازه فراموش نشود.
گفتم: چشم . پراگماتیکتیم / یعنی اینکه ما پراگماتیک تو هستیم/
*************
از خیر کلکچال گذشتم. هر چه باشد حالا خودمان برای بو گندوها یه پا هوای تازه ایم و ناسلامتی به ما رای داده اند و بعد از هزار بار سبک و سنگین کردن انتخاب شده ایم.
/ من کیستم من چیستم من یک هوای تازه ام
// تو کیستی تو چیستی بوی بدی از چاله ام
*************
راس ساعت در جلسه حاضر شدم و در موقعیتی ژئو استراتژیک نشستم. به مجریان علامت دادم تا تاکتیکها را بر مبنای استراتژی مان اعلام کنند.
ابتدای جلسه احساس خوبی نداشتم:
/ من کیستم، من کیستم، ریشی و مشتی استخوان
// تو کیستی، تو کیستی، یک ابلهی در این میان
بعد از اینکه اجراها با موفقیت انجام شد اعتماد به نفس ام بیشتر شد تا اینکه نوبت به شاعر دربار مان
رسید:
/ رسد تا روزگار چیرگی ها
// دشمنی با اهرمن باید برای رستن کاووس از ظلمت
/// یلی چون تهمتن باید
************
وقتی علی معلم مرا تهمتن خطاب کرد همه بی اختیار از جا برخاستند.من دیگر جایی را ندیدم و مجبور شدم روی صندلی بایستم تا مبلغان ام بدانند تهمتن کیست:
/ من کیستم، من آن ام که رستم بود پهلوان
// تو کیستی، به گمانم یکی از همان ابلهان
*************
عصر برای دانشجویان اجرا داشتم. یکی از هویتم پرسید. دیگری از چراغ خانه مان پرسید. چه سوالهای پَست حجری؟ هیچکس نپرسید تاکتیک ات چیست تا بگویم همان تیک تاک است و قس علیهذا.
من بطور واضح اعلام میکنم که یک پراگماتیک هستم. پواتیک من این است که دانشجویان باید:
پولتیک بدانند ولی به ما پولتیک نزنند.
----------------- جمعه 1+12 ربیع الثانی 1426 قمری