رنگـین‌کـلـآم                                        می‌رسد روزی به دست مستحق
            خُـرده‌کـلـآمهای سعید                                                       جان من! ننویس غیر از حرف حق
برخی تناقضات

از جلوی دانشگاه آنهم از نوع آزادش رد مي‌شوي دانشجويان دختر به محض خروج از درب دانشگاه چادرهايشان را بر مي‌دارند وآن را در كيف و يا به طرز مسخره‌اي روي شانه‌هايشان مي‌اندازند؟
2- از جلوي ادارات آنهم از نوع دولتي‌اَش رد مي‌شوي كارمندان زن قبل از ورود به اداره چادرشان را از كيف درمي‌آورند و سر مي‌كنند؟
3- از جلوي چشم مردم به خارج مي‌روي و در مصاحبه با لوموند يا نيوزويك از دمكراسي، حقوق‌بشر و... مي‌گويي بعد هم كه برگشتي در همان پاويون فرودگاه مصاحبه را تكذيب مي‌كني؟
آن روزنامه هم براي اينكه اعتبارش كم نشود نوار مصاحبه را رو مي‌كند! ولي مهم نيست چون تو در هیچ شرایطی نباید از رو كه بروي؟ به جايي هم كه پاسخگو نيستي؟
4- ازجلوي يك بز رد مي‌شوي به تو شاخ مي‌زند با خودت عهد مي‌بندي كه از جلوي هيچ حيواني رد نشوي!؟
5- با دیدن یک حیوان! به آرامی سعی می‌کنی از پشتش رد شوی، ولی هر گردی که گردو نمی‌شه، وقتی جفتک خوردی تازه می‌فهمی این یکی قاطر! بوده.
********************************
شخصيت چندگانه + بلاتكليفي= ؟